به وبلاگ شخصی من خوش امدید

aine


تحقیق در مورد اینه

تعریف : قطعات شیشه ای که پشت آنها نقره اندود یا جیوه اندود شده است و می توانند نور را بازتاب دهند

مقدمه

بدون شک همه ما هر روز با آینه سر و کار داریم و از آن استفاده میکنیم. اما آیا تا کنون از خود پرسیدهایم که آینه چگونه بوجود آمده است؟! چگونه به تکامل رسیده است؟! و چه نقشی را در زندگی و دنیای پیشرفته امروزی بازی میکند


تاریخچه

کاوشهای باستان شناسان مبین این نکته جالب است که آینههای شخصی و ساده بیش از 50 قرن قدمت دارند اختراع و تولید آینه را نباید جزو نیازهای اولیه و تنها در حد یک ابزار شخصی تصور کنیم، امروزه کاربردهای علمی آینهها بسیار بیشتر از کاربردهای اولیه و ظاهری آنها هستند .

تصویر در آینهها

آینهها سطوح بازتابنده هستند که تصویر جسم نورانی قرار گرفته در جلوی خودشان را نشان میدهند،

آینههای تخت

آینههایی هستند که در منازل وجود دارد و از جسم نورانی تصویری مستقیم و مجازی و برگردان تشکیل میدهند، طوری که سمت راست جسم برای تصویر سمت چپ به حساب میآید و برعکس که در اکثر سیستمهای نوری ساده کاربرد فراوان دارند . در کارهای عادی و مصارف عمومی از این آینه استفاده میشود. به لحاظ هزینه پایین و تولید راحت و انبوه سازی و سادگی مکانیزم توسعه فراوانی دارد .

تقسیمات آینهها

آینهها را بر حسب جنس مواد سازنده و نحوه کارشان به چند دسته عمده بصورت زیر نیز تقسیم بندی میکنند که اسامی آنها گویای چگونگی ساخت آنها نیز میباشد .

آینههای شیشهای

این آینهها از جنس شیشه بوده که پشت آن به توسط مواد مانند جیوه یا نقره یا آلومینیم پوشانده شده است و به لحاظ هزینه پایین و مکانیزم ساده کاربرد وسیعی دارند

آینههای فلزی

یک نوع آینههای فلزی همان آینهای شیشهای با فلزی پوشانده شده است

آینههای کروی

این آینهها به دو دسته عمده آینههای محدب و آینههای مقعر تقسیم میشوند. این آینهها از لحاظ همگرایی و واگرایی پرتوهای نوری و شکل گیری تصویر و بزرگنمایی و وارونگی و سایر مشخصات تصویر کاربردهای ویژهای در سیستمهای نوری دارند .

آینه در رانندگی

گفته می‏شود كه راننده هر ۱۵ ثانیه یك بار در آیینه عقب خودرو نگاه می‏كند. سازندگان آینه خودرو ادعا می‏كنند كه این وسیله در بهترین جای ممكن نصب شده است و اطلاعات بسیاری را در اختیار راننده قرار می‏دهد.

هنر آينهکاري

هنر آينهکاري يکي از زيباترين هنرهاي سنتي ايران است که عمدتاً در تزيينات داخلي بناهاي تاريخي به ويژه اماکن زیارتی کاربرد دارد.

اجراي طرحهاي منظم و نقشهاي متنوع به وسيله قطعات کوچک و بزرگ آيينه براي تزيين سطوح داخلي بنا را هنر آيينهکاري ميگويند.

در اين رشته هنري، هنرمند آينه کار با استفاده از شيشه و برش آن به اشکال متنوع، فضايي درخشان و زيبا در بناها ميآفريند که از بازتاب نور در قطعات بيشمار آيينه تشعشع، درخشش و زيبايي در تزيينات بناها ايجاد ميشود و پوششي بسيار مناسب و زيبا براي تزيين بنا از نظر استحکام و دوام است.

منبع : رشد – شبکه ملی مدارس

نور

نور صورتی از انرژی تابشی است که با سرعت بسیار زیاد درفضا حرکت می کند.

کاربرد نور:

1- موجب دیدن اجسام می شود.

2- موجب عمل غذاسازی گیاهان می شود.

3- باعث کارکردن کلیه وسایل نوری می شود.

4- موجب تغییر رنگ لباس و پارچه می شود.

برای آنکه جسمی دیده شود، باید از آن جسم نور به چشم برسد، بنابراین جسم یا باید از خودش نور تابش کند و یا نورهایی را که برآن تابیده شده است، به طرف چشم بیننده بازتاب دهد.

به همین دلیل اجسام به دو دسته تقسیم می شوند.

1- اجسام منیر یا چشمه ی نور: اجسامی که از خود نور تولید می کنند. مانند خورشید، لامپ روشن، شمع روشن، چوب در حال سوختن

2- اجسام غیر منیر: این اجسام از خود نوری تابش نمی کنند، بلکه نوری را که از چشمه های نور به آن ها تابیده است به طرف چشم، باز می گردانند، در نتیجه ما می توانیم آن ها را ببینیم.

سایه چگونه تشکیل می شود؟ اگر جسم کدری در مقابل منبع نوری قرار گیرد در پشت جسم محوطه ی تاریکی بوجود می آید که به آن سایه می گویند.

نکته: قطر سایه به فاصله ی چشمه ی نور تا جسم کدر و پرده بستگی دارد.

نکته: هر گاه چشمه ی نور به جسم کدر نزدیک شود قطر سایه بزرگتر می شود و هرگاه چشمه ی نور را از جسم کدر دور کنیم قطر سایه کوچک می شود.

خورشید گرفتگی (کسوف) زمانی رخ میدهد که ماه بین زمین و خورشید قرار گیرد، در این صورت سایه ماه روی زمین میافتد و ناحیهای از زمین که در سایه کامل ماه قرار میگیرد، کاملاً تاریک میشود.

به این تاریکی که در سایه کامل قرار دارد کسوف کامل گفته میشود.


[ بازدید : 64 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 1 خرداد 1394 ] [ 16:08 ] [ شایان ]

[ ]

aine


تحقیق در مورد اینه

تعریف : قطعات شیشه ای که پشت آنها نقره اندود یا جیوه اندود شده است و می توانند نور را بازتاب دهند

مقدمه

بدون شک همه ما هر روز با آینه سر و کار داریم و از آن استفاده میکنیم. اما آیا تا کنون از خود پرسیدهایم که آینه چگونه بوجود آمده است؟! چگونه به تکامل رسیده است؟! و چه نقشی را در زندگی و دنیای پیشرفته امروزی بازی میکند


تاریخچه

کاوشهای باستان شناسان مبین این نکته جالب است که آینههای شخصی و ساده بیش از 50 قرن قدمت دارند اختراع و تولید آینه را نباید جزو نیازهای اولیه و تنها در حد یک ابزار شخصی تصور کنیم، امروزه کاربردهای علمی آینهها بسیار بیشتر از کاربردهای اولیه و ظاهری آنها هستند .

تصویر در آینهها

آینهها سطوح بازتابنده هستند که تصویر جسم نورانی قرار گرفته در جلوی خودشان را نشان میدهند،

آینههای تخت

آینههایی هستند که در منازل وجود دارد و از جسم نورانی تصویری مستقیم و مجازی و برگردان تشکیل میدهند، طوری که سمت راست جسم برای تصویر سمت چپ به حساب میآید و برعکس که در اکثر سیستمهای نوری ساده کاربرد فراوان دارند . در کارهای عادی و مصارف عمومی از این آینه استفاده میشود. به لحاظ هزینه پایین و تولید راحت و انبوه سازی و سادگی مکانیزم توسعه فراوانی دارد .

تقسیمات آینهها

آینهها را بر حسب جنس مواد سازنده و نحوه کارشان به چند دسته عمده بصورت زیر نیز تقسیم بندی میکنند که اسامی آنها گویای چگونگی ساخت آنها نیز میباشد .

آینههای شیشهای

این آینهها از جنس شیشه بوده که پشت آن به توسط مواد مانند جیوه یا نقره یا آلومینیم پوشانده شده است و به لحاظ هزینه پایین و مکانیزم ساده کاربرد وسیعی دارند

آینههای فلزی

یک نوع آینههای فلزی همان آینهای شیشهای با فلزی پوشانده شده است

آینههای کروی

این آینهها به دو دسته عمده آینههای محدب و آینههای مقعر تقسیم میشوند. این آینهها از لحاظ همگرایی و واگرایی پرتوهای نوری و شکل گیری تصویر و بزرگنمایی و وارونگی و سایر مشخصات تصویر کاربردهای ویژهای در سیستمهای نوری دارند .

آینه در رانندگی

گفته می‏شود كه راننده هر ۱۵ ثانیه یك بار در آیینه عقب خودرو نگاه می‏كند. سازندگان آینه خودرو ادعا می‏كنند كه این وسیله در بهترین جای ممكن نصب شده است و اطلاعات بسیاری را در اختیار راننده قرار می‏دهد.

هنر آينهکاري

هنر آينهکاري يکي از زيباترين هنرهاي سنتي ايران است که عمدتاً در تزيينات داخلي بناهاي تاريخي به ويژه اماکن زیارتی کاربرد دارد.

اجراي طرحهاي منظم و نقشهاي متنوع به وسيله قطعات کوچک و بزرگ آيينه براي تزيين سطوح داخلي بنا را هنر آيينهکاري ميگويند.

در اين رشته هنري، هنرمند آينه کار با استفاده از شيشه و برش آن به اشکال متنوع، فضايي درخشان و زيبا در بناها ميآفريند که از بازتاب نور در قطعات بيشمار آيينه تشعشع، درخشش و زيبايي در تزيينات بناها ايجاد ميشود و پوششي بسيار مناسب و زيبا براي تزيين بنا از نظر استحکام و دوام است.

منبع : رشد – شبکه ملی مدارس

نور

نور صورتی از انرژی تابشی است که با سرعت بسیار زیاد درفضا حرکت می کند.

کاربرد نور:

1- موجب دیدن اجسام می شود.

2- موجب عمل غذاسازی گیاهان می شود.

3- باعث کارکردن کلیه وسایل نوری می شود.

4- موجب تغییر رنگ لباس و پارچه می شود.

برای آنکه جسمی دیده شود، باید از آن جسم نور به چشم برسد، بنابراین جسم یا باید از خودش نور تابش کند و یا نورهایی را که برآن تابیده شده است، به طرف چشم بیننده بازتاب دهد.

به همین دلیل اجسام به دو دسته تقسیم می شوند.

1- اجسام منیر یا چشمه ی نور: اجسامی که از خود نور تولید می کنند. مانند خورشید، لامپ روشن، شمع روشن، چوب در حال سوختن

2- اجسام غیر منیر: این اجسام از خود نوری تابش نمی کنند، بلکه نوری را که از چشمه های نور به آن ها تابیده است به طرف چشم، باز می گردانند، در نتیجه ما می توانیم آن ها را ببینیم.

سایه چگونه تشکیل می شود؟ اگر جسم کدری در مقابل منبع نوری قرار گیرد در پشت جسم محوطه ی تاریکی بوجود می آید که به آن سایه می گویند.

نکته: قطر سایه به فاصله ی چشمه ی نور تا جسم کدر و پرده بستگی دارد.

نکته: هر گاه چشمه ی نور به جسم کدر نزدیک شود قطر سایه بزرگتر می شود و هرگاه چشمه ی نور را از جسم کدر دور کنیم قطر سایه کوچک می شود.

خورشید گرفتگی (کسوف) زمانی رخ میدهد که ماه بین زمین و خورشید قرار گیرد، در این صورت سایه ماه روی زمین میافتد و ناحیهای از زمین که در سایه کامل ماه قرار میگیرد، کاملاً تاریک میشود.

به این تاریکی که در سایه کامل قرار دارد کسوف کامل گفته میشود.


[ بازدید : 63 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 1 خرداد 1394 ] [ 16:08 ] [ شایان ]

[ ]

zeinab

ولادت

زينب (س) سومين فرزند حضرت علی ابن ابطالب(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است که در سال پنجم يا ششم هجري ( 2 يا 3 سال پس از ولادت امام حسين (ع) ) در مدينه چشم به جهان گشود. هنگامي‌که پيامبر (ص) از سفر بازگشته و خبر ولادت فرزند حضرت زهرا (س) را از حضرت علي (ع) شنيدند، فرمودند: « فرزندان فاطمه (س)، فرزندان منند ولي خداوند درباره آنان تصميم مي گيرد.» در همين هنگام جبرئيل نازل شد و پيام آ‌ورد که خداوند مي‌فرمايد: « نام اين دختر را زينب بگذاريد که اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ام.» آن‌گاه رسول خدا زينب را گرفت و بوسيد و گفت: « توصيه مي‌کنم که همه، اين دختر را احترام کنند، که مانند خديجه کبري است. » يعني همان‌طور که فداکاري‌هاي خديجه در پيشبرد اهداف پيامبر و اسلام بسيار ثمربخش بود، ايثار، صبر و استقامت زينب در راه خدا نيز در بقا و جاودانگي اسلام از اهمّيّت ويژه‌اي برخوردار است.




لحظه وصال


چشمانش را گشود و برای آخرین بارْ به دورترین نقطه خیره شد. در این مدتْ حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاقْ بیش از پیش شعله کشید و یاد برادرْ تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب علیهاالسلام پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: «السلام علیک یا اباعبداللّه » و به برادر پیوست.


نامی آسمانی


هنگامی که زینب علیهاالسلام ، این ریحانه علی و فاطمه علیهماالسلام چشم بر این جهان فانی گشود، رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود. صبر کردند تا پیامبر باز گردد و چون نام حسن وحسین، نام این کودک را نیز از ملکوت بیاورد.


رسول خدا پس از مدتی از سفر بازگشت و به خانه نور چشم خود، فاطمه علیهاالسلام رفت. علی علیه السلام دختر را در آغوش مبارک پیامبر نهاد و منتظر نزول وحی شدند پس جبرئیل نازل شد و فرمود: «نامش را زینب بگذارید» و آن گاه از سرنوشت کودک خبر داد.


پیامبر زینب علیهاالسلام را بوسید و صورت بر صورتش گذاشت و اشک از چشمان مبارکش جاری گردید. عرض کردند: «ای رسول خدا، سبب گریه شما چیست؟» فرمود: «این دخترْ در مصیبت ها شریک حسین من است».


عشق خواهر به برادر


عشق زینب به حسین علیه السلام به گونه ای بود که روزْ به پایان نمی رسید، مگر این که زینب علیهاالسلام به دیدار برادر رفته و آتش اشتیاق خود را با نگاه و کلام برادرْ شعله ورتر می کرد. غنچه قلب زینب علیهاالسلام هر روز با دیدن برادر می شکفت و این نگاه برادر بود که هر روزْ گل وجود زینب علیهاالسلام را آبیاری می کرد.


کنیه و القاب حضرت زینب


کنیه حضرت زینب علیهاالسلام ، این بانوی مکرّمْ ام المصائب، ام الرَّزایا و ام النوائب بود. دلیل این کنیه ها هم این بود که وی در طول عمر خودْ انواع مصائب و بلایا را با چشم خود دیده و صبر پیشه کرده بود. هم چنین از القاب آن حضرتْ صدیقه صغری، عصمت صغری و عقیله بنی هاشم بود. عقیله، زنِ کریمه ای را گویند که در بین خانواده و خویشانْ بسیار عزیز و محترم و در خاندان خود ارجمند باشد.





زينب (س) بيش از 5 سال وجود رسول اکرم (ص) را درک نکرد و در سال يازدهم هجرت، غم هجران جدّ بزرگوار خود، محمد مصطفي (ص) را بر جان نشاند. گويي پرواز رسول اکرم آغاز محنت‌هاي زينب بود. چند ماه بعد غم فقدان مادري که فخر زنان عالم بود نيز بر جان خسته‌اش نشست و دل کوچکش را در اين مصيبت عظيم غصه‌دار ساخت. او که از وجود پيامبر اکرم بهره‌ها برده و در دامان مهر و عطوفت زهراي اطهر از جرعه‌هاي معرفت سيراب گشته بود، حديث صبر و استقامت را در دفتر وجودش نگاشت؛ چرا که خبر مصائب و محنت‌هايي را که در مسير عمرش با آنها روبه‌رو مي‌گشت از رسول خدا(ص) شنيده بود.




زندگی مشترک


آن هنگام که زينب به سالهاي تشكيل زندگي مشترك نزديك شده بود مي‌دانست كه ازدواج براي هر زني حق طبيعي و شرعي است و روي گرداني از اين سنت، خارج شدن از آئين پيامبر اسلام است.


زينب با ازدواج كه عمل به سنت پيامبر خداست،‌ رسالت بزرگي را كه بر دوش دارد فراموش نمي‌كند. او مي‌داند كه بايد در تمام صحنه ها و لحظه ها در كنار برادرش باشد. او مي‌داند كه به ثمر نشستن قيام حسين و شهادت عزيزانش، نيازمند آزادگي در اسارت، صبر و پايداري،‌ و پيام رساي او به گوش تاريخ بشريت است.


از اين رو زينب در قرارداد ازدواجش شرط همراهي با برادرش حسين را قيد مي‌كند تا از وظيفه مهم خود باز نماند. از شخصيتي متعهد به اسلام و دوستدار اهلبيت، چون عبدالله بن جعفر كه به خواستگاري دختر علي آمده است، انتظاري جز پذيرش اين شرط نيست. به هر صورت مراسم خواستگاري پايان مي‌يابد و عبدالله بن جعفر به افتخار همسري زينب كبري نائل مي‌گردد.



همسر حضرت زینب


عبدالله بن جعفر بن ابی طالب از چهره های درخشانی است که یاد و نامش در تاریخ ثبت گردیده است. عبدالله از دوران طفولیت، باشهادت پدر پا در صحنه های گوناگون اجتماعی و سیاسی گذاشت و با درک صحیح،بینش سیاسی و هوش و استعدادی که داشت، از جایگاه بسیارخوبی برخوردار شد.جود و بخشش، رابطه صمیمی با اهل بیت علیهم السلام، اطاعت از رهبری، همراهی باعلی علیه السلام در صحنه های مختلف زندگی و ده هانقطه مثبت دیگر، نشانگر روح بلند اوست.این نوشتار کوتاه به گوشه ای از افتخارات اومی پردازد.


پدر و مادر


عبدالله از نظر اصالت خانوادگی جایگاه بسیار ویژه ای دارد; پدرش جعفربن ابی طالب- پسر عموی پیامبرصلی الله علیه وآله و برادر حضرت علی علیه السلام - در جنگ موته (1) به شهادت رسیدو مادرش اسماء بنت عمیس (2) می باشد;مادر فداکاری که سالیان دراز در سرزمین حبشه برای رضای خدا و به دور از وطن، رنج فراوان کشید و با شهادت همسر خود در موته،نشان دیگری از صبر و استقامت برای خودکسب کرد. عبدالله بن جعفر در دامان این پدرو مادر پرورش یافت.


ولایت و زادگاه


به گفته تمام مورخان، عبدالله اولین نوزادمسلمانان مهاجر است که در سرزمین حبشه چشم به جهان گشود. (3)


از سال تولد عبدالله تاریخ دقیقی در دست نیست. عبدالله در روز رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله ده ساله بود. بنابراین می توان حدس زد که وی در سال های نخستین هجرت پیامبرصلی الله علیه وآله به دنیا آمده است.


در دائرة المعارف آمده است: عبدالله سه سال بعد از بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله در حبشه متولدشد. (4) این نظر صحیح نیست; زیرا دعوت پیامبرصلی الله علیه وآله در سه سال اول بعد از بعثت، علنی نبود تا مقابله ای از طرف کفار قریش صورت گرفته و در نتیجه، هجرتی به حبشه رخ داده باشد. شاید مراد مرحوم اعلمی سه سال پس از هجرت پیامبرصلی الله علیه وآله است، نه پس از بعثت. دراین صورت، نظر فوق تقریبا با سن عبدالله درموقع رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله همخوانی دارد. درغیر این صورت، نظر مرحوم اعلمی باسن عبدالله در موقع رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله تناسب ندارد، علاوه برآن که جعفر بن ابی طالب درماه رجب سال پنجم بعثت (5) ، به دستورپیامبرصلی الله علیه وآله به حبشه هجرت کرد. بنابراین اگرنظر مرحوم اعلمی را بپذیریم، باید عبدالله دوسال پیش از هجرت به حبشه به دنیا آمده باشد، که کسی چنین سخنی را نگفته است.


ویژگی ها


1 - جایگاه رفیع


عبدالله بن جعفر از آغاز جوانی به داشتن اخلاق نیک و ایمان شهرت یافته بود، به گونه ای که در بین مسلمانان از احترام خاصی برخوردار بود. مسلمانان به پاس خدمات شایسته ای که پدر اوتقدیم داشته بود(هجرت به حبشه که چشیدن طعم سختی هاو تلخی های غربت و دوری از وطن را به همراه داشت، دفاع از اسلام و پیامبرصلی الله علیه وآله و شهادت در راه خدا)، وی را مورد اکرام قرار می دادند.عبدالله بن عمر هر وقت عبدالله را می دید،وی را مخاطب قرار می داد و می گفت: السلام علیک یابن ذی الجناحین. (6)


در کتاب معجم رجال الحدیث، درباره جایگاه عبدالله بن جعفر آمده است: جلالت قدر و شان و منزلت عبدالله بن جعفر طیار به قدری روشن است که هرگز نیازی به توضیح ندارد; زیرا از جمله مواردی که دلالت برشان وعلو مقام وی دارد، این است که امیرمؤمنان علیه السلام همیشه تلاش می کرد تا ازکشته شدن عبدالله جلوگیری کند، همان گونه که از حسنین علیهما السلام و محمدبن حنفیه محافظت می نمود. (7)


2 - چهره محبوب


از زمانی که پدر عبدالله در جنگ موته به شهادت رسید، عبدالله پیوسته مورد تفقد ودلجویی پیامبر خداصلی الله علیه وآله قرار گرفت. اسماءمی گوید: من در روز کشته شدن جعفر و یاران او، حدود چهل کیلو آرد خمیر کردم و خورشی درست کردم، پسرانم را شستشو دادم و روغن و بوی خوشی به آن ها زدم. ناگاه رسول خداصلی الله علیه وآله به خانه ام آمد و فرمود: ای اسماء!پسران جعفر کجایند؟ من پسرها را حضوررسول خداصلی الله علیه وآله آوردم. پیامبرصلی الله علیه وآله آن ها رابه سینه خود چسبانید و بوئید. سپس پیامبرصلی الله علیه وآله گریست. گفتم: ای رسول خدا! مثل این که خبری از جعفر به شما رسیده است.پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: آری، امروز کشته شد. (8)


عبدالله بن جعفر می گوید: به خاطر دارم که رسول خداصلی الله علیه وآله نزد من آمد و خبر مرگ پدرم را آورد. من به آن حضرت نگاه می کردم وایشان برسرمن و برادرم دست می کشید و ازچشمانش اشک سرازیر می شد و از محاسن مبارکش می چکید. سپس عرضه داشت:پروردگارا! جعفر برای رسیدن به بهترین ثواب ها پیشگام شد. پروردگارا! خودت بهترین جانشین برای فرزندان او باش; به بهترین نحوی که در مورد یکی از بندگان خوداعمال می فرمایی.


سپس به مادرم فرمود: ای اسماء! به تومژده ای بدهم؟ گفت: آری، پدر و مادرم فدای توباد! فرمود: خداوند - عزوجل - برای جعفردوبال قرار داده است که در بهشت پروازمی کند. مادرم گفت: پدر و مادرم فدای تو باد!این مطالب را به مردم بگو. پیامبرصلی الله علیه وآله برخاست و دست مرا گرفت و درحالی که دست به سرم می کشید و نوازش می فرمود، به منبر رفت و مرا بر پله پایین، جلوی خود نشاندو با چهره ای اندوهگین فرمود: مرد باداشتن برادر و پسرعمو احساس افزونی و قدرت می کند. همانا جعفر کشته شد و خداوند برای او دو بال قرار داده است که در بهشت پروازمی کند. رسول خداصلی الله علیه وآله از منبر فرود آمد و به خانه خود رفت و مرا همراه خود برد و دستورفرمود غذایی برای خانواده ما درست کنند. آن حضرت برادرم را نیز نزد ما آورد و ما با رسول خداصلی الله علیه وآله غذا خوردیم. غذایی بسیار خوب وفرخنده... سه روز با آن حضرت بودیم. آن حضرت به هریک از حجره های خود که می رفت، ما همراه او بودیم. سپس به خانه خود برگشتیم. (9)


همچنین عبدالله می گوید: پیامبرصلی الله علیه وآله پس از گذشت سه روز از شهادت پدرم، به خانه ماآمد و فرمود: فرزندان برادرم را نزد من بیاورید. ما را که کودکانی بودیم، نزد او آوردند.در همان وقت فرمان داد تا سلمانی موی سرهای ما را بتراشد. آن گاه فرمود: محمدشبیه عموی ما، ابوطالب است و عبدالله شبیه خلق و خوی من است. سپس دست مراگرفت و بلند کرد و گفت: خدایا! جانشین جعفردر اهل و عیالش باش و خرید و فروش عبدالله را نیز مبارک گردان. دراین هنگام مادرمان آمد و از یتیمی ما شکوه کرد. آن حضرت فرمود: از چه می ترسی؟ آیا از سرپرستی آن هاوحشت داری، در حالی که من در دنیا و آخرت ولی و سرپرست آن ها می باشم؟ (10)


3 - دعای خیر پیامبرصلی الله علیه وآله


عبدالله بن جعفر از دوران کودکی سرشار ازاستعداد و خلاقیت بود. او در کودکی ازگل،برای کودکان اسباب بازی می ساخت و آن ها رامی فروخت. همچنین به خرید و فروش گوسفند می پرداخت.


روزی عبدالله مشغول ساختن وسائل بازی کودکان بود که پیامبرصلی الله علیه وآله به وی فرمود: چرااین ها را می سازی؟


او پاسخ داد: آن ها را می فروشم.


آن حضرت فرمود: با پولش چه می کنی؟


عبدالله گفت: رطب می خرم و می خورم.


پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: بارخدایا! به کاری که عبدالله انجام می دهد، برکت ده!


براثر دعای پیامبرصلی الله علیه وآله، عبدالله چیزی خرید و فروش نمی کرد مگر آن که سودمی برد. (11)


عبدالله می گوید: روزی پیامبرصلی الله علیه وآله نزد ماآمد، درحالی که من مشغول فروش گوسفندبرادرم بودم. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: خدایا! به خرید و فروش عبدالله برکت ده.


عبدالله می گوید: پس از دعای خیرپیامبرصلی الله علیه وآله، هرچه را که خریدم یا فروختم،خداوند آن را برایم مبارک گردانید. (12)


4 - بیعت با پیامبرصلی الله علیه وآله در دوران کودکی


چند نفر انگشت شمار در کودکی با پیامبراسلام صلی الله علیه وآله بیعت کردند، اولین کودکی که باپیامبرصلی الله علیه وآله بیعت کرد حضرت علی علیه السلام بود.سپس امام حسن و امام حسین علیهما السلام با پیامبرخدا بیعت کردند. چهارمین کودکی که باپیامبرصلی الله علیه وآله بیعت کرد، عبدالله بن جعفر طیاراست. در همه موارد فوق بیعت ها از طرف پیامبرصلی الله علیه وآله مورد قبول قرار می گرفت. این چندنمونه فقط در خاندان آل ابی طالب بود.


امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش فرمود: امام حسن و امام حسین علیهما السلام و عبدالله بن جعفردر کودکی با پیامبرصلی الله علیه وآله بیعت کردند. هیچ کودکی جز آن ها، با پیامبر بیعت نکرد. (13)


عبدالله 10 سال بیش نداشت که پیامبرصلی الله علیه وآله فوت کرد. (14) بنابراین، بیعت او باپیامبرصلی الله علیه وآله در دوران کودکی محرز است.


5 - یار پیامبر و پنج امام علیهم السلام


یکی از امتیازات عبدالله بن جعفر این است که او را جزو صحابه پیامبرصلی الله علیه وآله شمرده اند. ابن اثیر جزری پس از این که نامش را در شمارصحابه می آورد، می گوید:«له صحبته... وروی عن النبی صلی الله علیه وآله احادیث »; او از اصحاب بود... و روایاتی از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل کرده است. (15)


شیخ طوسی علاوه بر این که عبدالله را جزویاران پیامبرصلی الله علیه وآله (16) شمرده، او را در ردیف یاران حضرت علی علیه السلام (17) و امام حسن علیه السلام نیزشمرده است. (18) جای تعجب است که شیخ طوسی نام او را در شمار یاران امام حسین علیه السلام، امام سجادعلیه السلام و امام باقرعلیه السلام نیاورده است.


علامه مامقانی دراین باره می نویسد: هنوزپی نبرده ام که چرا شیخ طوسی از آوردن نام عبدالله جزو یاران امام حسین، خودداری کرده است; زیرا شکی نیست که او از یاران امام حسین علیه السلام به شمار می رود. وی بافرستادن فرزندانش، عون و محمد - که درکربلا به شهادت رسیدند.- باامام حسین علیه السلام مواسات کرد، زیرا به خاطر عذری که داشت،خود نتوانست در کربلا شرکت کند. (19)


عبدالله تا سال 80 ه .ق زنده بود. (20) بنابرنقل های متفاوت سال او در 84 یا 85 یا 90 ه.ق از دنیا رفته است. (21) بنابراین عبدالله درعصر امام باقرعلیه السلام زنده بود. جای تعجب است که در کتب رجال نام وی جزو یاران امام حسین، امام سجاد و امام باقرعلیهم السلام نیامده است.


6 - راوی نور


عبدالله با این که ده سال بیش تر نداشت،احادیثی را، اگرچه اندک از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل کرده، که نشانگر هوش و استعداد اوست. احمد، ازرؤسای مذاهب چهارگانه اهل سنت در مسند خودعلاوه برنقل ماجرای برخورد پیامبر با عبدالله پس از کشته شدن جعفر، 13 حدیث از پیامبرصلی الله علیه وآله رااز وی نقل کرده است. (22)


محب طبری نیز درباره او می نویسد: وحفظ عن النبی صلی الله علیه وآله و روی عنه (23) ; سخنان پیامبرصلی الله علیه وآله را به خاطر سپرد و نقل کرد.


ابن حجر عسقلانی علاوه براین که عبدالله را جزو راویان حدیث از پیامبرصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام وبرخی از صحابه می شمارد، نام کسانی که از اوروایت کرده اند، برشمرده و چنین می نویسد:وی از پیامبر و از مادرش، اسماء و عمویش علی بن ابی طالب، عثمان و عمار بن یاسرروایت کرده است.


همچنین افراد زیر از او روایت کرده اند:


فرزندانش; معاویه، اسحاق، اسماعیل ام ابیها(دختر عبدالله) و پسرخاله اش،عبدالله بن شداد و برادر زاده اش از مادرش،قاسم بن محمدبن ابی بکر وحسن بن حسن بن علی علیه السلام و فرزند وی، عبدالله بن حسن وعبدالله بن محمدبن عقیل و محمدبن علی بن الحسین علیه السلام و حسن سعد و خالد بن ساره مخزومی و سعدبن ابراهیم زهری و عبدالله بن ملیکه و عروة بن زیبر و عمر بن عبدالعزیز ومورق عجلی و... (24)


7 - ازخاندان شهیدان


عبدالله این افتخار را دارد که در بین بنی هاشم ازچند جهت به خانواده محترم شهدا نسبت دارد.


وی فرزند شهید است. پدرش جعفر بن ابی طالب در جنگ موته به شهادت رسید.


برادرش در کربلا به شهادت رسید. (25) وی پدر شهید است که سه نفر از آن ها، به نام های عون، محمد (26) و عبدالله (27) در کربلا به شهادت رسیدند و دو نفر دیگر، به نام های:ابوبکر و عون و اصغر در واقعه «حره »، در مدینه شهید شدند. (28)


به گفته مورخان مادر عون بن عبدالله،حضرت، زینب علیها السلام است. (29) مادر محمد بن عبدالله خوصاء - دختر حفصه بن ثقیف - است. (30)


8 - همسر حضرت زینب علیها السلام


عبدالله داماد عموی خود، حضرت علی علیه السلام است. عبدالله از جمله خواستگارانی بود که به خانه علی علیه السلام رفت و آمد می کرد. و آرزو داشت با حضرت زینب علیها السلام دختر عموی خود ازدواج کند. اما شرم و حیا می کرد که خواسته خود راباعمویش مطرح کند. طولی نکشید که عبدالله قاصد چنین را به قصد خواستگاری به خانه علی علیه السلام فرستاد. قاصد به عرض رسانید: علی جان! شما خوب می دانید که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله به فرزندان جعفر علاقه فراوانی داشت، حتی یک روز خطاب به آنان فرمود:


«بناتنا لبنینا و بنونا لبناتنا»; دختران ما،متعلق به پسران ما و پسران ما، متعلق به دختران ما می باشند.


پیشنهاد می کنم و شایسته خواهد بود که دختر گرامی خود، زینب علیها السلام را به ازدواج عبدالله، فرزند برادر خویش در آوری و مهریه را هم مانند مهریه مادرش، فاطمه علیها السلام قرار دهی.


حضرت علی علیه السلام هم که غیر ازجهت خویشاوندی واصالت خانوادگی، در وجودعبدالله اخلاق و فضیلت و ارزش های انسانی و معنوی زیادی سراغ داشت، خواستگاری راپذیرفت. و حضرت زینب علیها السلام، دختروالاگهرخویش را در حالی که سن او ده سال ازعبدالله کم تر بود، به ازدواج وی در آورد. (31) ثمره این ازدواج، سه پسر و یک دختر بود. (32)


9 - همراه با علی علیه السلام


عبدالله بن جعفر نه فقط برادرزاده و دامادحضرت علی علیه السلام بود، بلکه عاشقی دلداده و بااخلاص، کارگزاری فعال، نیرویی مجرب وکارآزموده میدان های نبرد و پشتیبانی محکم و قوی برای آن حضرت به شمار می آمد.حضرت امیرمؤمنان علیه السلام نیز به او عنایت ویژه ای داشت.


الف - کارگزار کاردان


عبدالله بن جعفر در ایام خلافت حضرت علی علیه السلام یکی از کارگزاران آن حضرت بود. و ازطرف وی پست کتابت را پذیرفته بود. (33) ،همان گونه که حضرت علی علیه السلام در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله پست کتابت را عهده دار بود. (34)


شغل کتابت بسیاری از موارد را شامل می شد، از جمله کتابت وحی که حضرت علی علیه السلام متصدی آن بود و پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه وآله این پست حذف گردید. امابقیه موارد، که شامل نامه نگاری های حکومتی، نامه به شخصیت های داخلی وخارجی و... بود، وجود داشت.


ب - فرماندهی در جنگ جمل


عبدالله بن جعفر بنا به وظیفه ای که احساس می کرد، همراه دیگر یاران رسول خداصلی الله علیه وآله به حمایت و پشتیبانی از امیرمؤمنان علی علیه السلام، برای خاموش ساختن فتنه و آشوب،در رکاب آن حضرت به بصره شتافت و به فرماندهی لشگر ده هزار نفری در جنگ جمل منصوب گردید. (35)


ج - فرماندهی در جنگ صفین


عشق و ایمانی که عبدالله به نظام اسلامی وحاکم مقتدر آن، حضرت علی علیه السلام داشت، او راوادار ساخت تا به دعوت رهبر لبیک گفته، درجبهه نبرد حق علیه باطل شرکت جسته، به دفاع از آرمان های اسلام بپردازد. حضورعبدالله در جنگ صفین بسیار چشمگیر بود.وی از فرماندهان سپاه حضرت علی علیه السلام درجنگ صفین بود. (36) عبدالله فرمانده طایفه های قریش، اسد و کنانه بود. (37) عبدالله در جنگ صفین رشادت های فراوانی از خودنشان داد. (38)


د - امضاکننده پیمان حکمین


با خیانت آشکار معاویه و فریب خوردن سپاهیان حضرت علی علیه السلام و فروکش کردن جنگ صفین، رای تحمیلی براین شد که یک نفر به نمایندگی از مردم عراق و یک نفر به نمایندگی از مردم شام براساس کتاب خدا وسنت رسول الله صلی الله علیه وآله به ختم غائله بپردازند.


پیمانی مشروح و مفصل نوشته شد و 27نفر از یاران حضرت علی علیه السلام، از جمله عبدالله آن را امضاء کردند. (39)


ه - موضع گیری در برابر خیانت حکمین


پس از پایان گرفتن سرنوشت حکمیت وخیانت حکمین به اسلام و مسلمانان، یاران حضرت علی علیه السلام لب به اعتراض گشودند.آن ها از این که حضرت علی علیه السلام فردی ساده لوح را برای گفت و گو با عمروبن عاص فرستاده بود، ناراحت بودند.


روزی امام علی علیه السلام بر فراز منبر از امام حسین علیه السلام خواست تا درباره حکمین سخن گوید. سپس از عبدالله بن عباس چنین درخواستی کرد. باردیگر، به عبدالله بن جعفردستور داد تا درباره حکمین سخن بگوید.عبدالله بن جعفر پس ازحمد و ثنای الهی، گفت: ای مردم! این امر چیزی بود که نظر خواهی اش با علی وپذیرفتنش ازدیگری بود، اما شما آمدید و عبدالله بن قیس (ابوموسی اشعری کلاهی) را پیشنهادداده، گفتید: به غیر از او رضایت نمی دهیم.


به خدا سوگند نه علمی از او آموختیم و نه امیدی به او داشته و نه از پیش یار خود می دانستیم. این کار نه تباهی مردم عراق را در پی داشت و نه کارشامیان را سروسامان داد و نه حق علی علیه السلام را به پاداشتند و نه باطل معاویه را سرنگون ساختند.


چنین نیست که حق به وسیله طلسم جادوگران و یا به دمیدن شیطان از بین برود.ما امروز بر همان نظری هستیم که دیروز از آن دفاع می کردیم. (40)


منظور عبدالله از این سخن، این بود که به اعتراض کنندگان بفهماند که ایراد شان نابجاست، زیرا این خیانت آشکار نتیجه کارنادرست خودشان بود.


دو شرط ازدواج


هنگامی که عبداللّه بن جعفر طیار به خواستگاری حضرت زینب علیهاالسلام رفت، امیرمؤمنان علیه السلام این ازدواج را به همان مهریه زهرا، ولی با دو شرط پذیرفت: شرط اول آن که حضرت زنیب علیهاالسلام روزی یک بار به دیدار برادرش حسین علیه السلام برود و دیگر آن که هر گاه حسین علیه السلام خواست به سفر برود، عبداللّه اجازه دهد زینب هم با حسین همراه شود و مانع وی نگردد. عبداللّه پذیرفت و ریحانه علی علیه السلام ، به عقد پسر عموی خود درآمد.




فرزندان حضرت زینب (س)


پس از شهادت خاندان عقیل حضرت امّ المصائب، عقیله بنی هاشم (ع) دو فرزندش عون و محمد را برای جانفشانی به محضر حضرت ابا عبدالله (ع) فرستاد.

در تاریخ آمده این دو بزرگوار فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند.

ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: ?به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند.?

جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند.

بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: ?اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است.?

نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید.

منقول است حضرت زینب(س) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شرح شمع صفحه199


وقتی حضرت زینب (س) به دنیا آمد و این خبر را به گوش رسول خدا (ص) رساندند،به منزل فاطمه(س) آمد و فرمود:((دخترم فرزندت را نزد من بیاور))


وقی او(س) را نزد پیامبر خدا (ص) آوردند، رسول خدا (ص) او (س)را به سینه ی مبارک خود چسباند و صورت بر صورت نوزاد نهاد و با صدای بلد به شدت گریست،چنانکه اشک از گونه های مبارکش سرازیر شد.


حضرت فاطمه ی زهرا(س) عرضه داشت:


((مم بکائک؟ لا ابکی الله عینک یا ابتاه.پدر جان، خدا هیچ گاه چشمانتان را گریان نکند،این گریه برای چیست؟))


حضرت فرمود:


((یا بنتاه،یا فاطمه ،ان هذه البنت ستبتلی ببلایا و ترد علیها مصائب شتی و رزایا ادهی-دخترم فاطمه جان ، این دختر به بلاهایی گرفتار آمده و با انواع مصیبتها و دشواریهای جانکاه مواجه خواهد شد.


یا بضعتی و قرة عینی،ان من بکی علیها،و علی مصائبها یکون له ثوابه کثواب من بکی علی اخویها-ای پاره ی تن و ای نور چشمم، هر کس بر این دختر و مصیبتهای او بگرید پاداش او همانند پاداش کسی خواهد بود که بر دو برادر او گریه کند.))


سپس رسول خدا(ص) نام نوزاد را زینب نهاد.




فصاحت و بلاغت:


كلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى كه از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. همان بانویى كه امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى:


«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید كه تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى كه بشرى تو را تفهیم ننموده است».


در اینجا مرورى كوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید كه یكى از بزرگترین حركتهاى آن حضرت، در واقعه كربلا بود كه دستگاه حكومت بنى امیه را به شدّت لرزاند می كنیم:


«به خدا قسم اى یزید، هر چه كردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا كه تو جز پوست خود نشكافتى و جز گوشت خود ندریدى.


اى یزید! در آن روزى كه خداوند بدنهاى پاك شهیدانمان را حاضر می كند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا می دانى در چه حالى؟ در حالیكه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى كه به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را كه در كربلا به خاك و خون كشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. كه خداوند می فرماید: (كسانى را كه در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلكه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى می خورند). آل عمران: 169


و اى یزید! براى تو همین بس كه حاكم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى كسى كه این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار كرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست كه چه جانشین بدى براى خود تعیین كرده و در روز جزا درخواهید یافت كه بدترین مكان از آنِ كیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.


حضرت زينب (س) بزرگ بانوي جهان اسلام، بيدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهاي دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " داناي بدون آموزگار و فهميده بدون فهماننده " بود. الگوي راستين وي، بانوي دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وي بوده است. زينب (س) در دامان پرمهر و معنويت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامي و قرآني سيراب گشت. رسالت راستين زينب هنگامي آغاز گرديد که پس از به شهادت رسيدن امام حسين (ع) و هفتاد و دو تن از يارانش با ايراد سخنان آتشين به بيدارگري مردم کوفه و ستيز با ستمکاران و يزيديان پرداخت.


پس از واقعه خونبار كربلا نقش ايشان روند تازه تري يافت. آن حضرت در اين دوران ضمن حضور در كاروان اسراي كربلا در برابر حكام جور قرار گرفتند و به افشاگري ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوي خاندان اميه پرداختند. آن حضرت در اين دوران سخت با حضور در كاخ برخي حكمرانان جور زمان مانند يزيد و ابن زياد، با تاكيد برحقانيت طريق آل محمد بر سخنان و تبليغات مسموم خاندان اميه درباره بني هاشم خط بطلان كشيدند.


صديقه توانا، عقليه دودمان وحي، تربيت شده خاندان نبوت، حضرت زينب كبري(س) است. همو كه در بزرگواري و كرامتش بسيار سخن ها گفته و نوشته اند.


او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ايمان و عقيده، قهرمان دليري و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستيزه جوي باطل و آتش افشان حق در برابر نيروهاي ستمگر و كوبنده دژخيمان زورگو است.

زينب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقيله طاهره، متعلق به اخلاق الهي است. اين بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداكاري در راه خدا و چشم پوشي از همه چيز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه ياد داد.


ايثار، فداكاري، وزانت عقل، صبر و بردباري، علم وسيع و دانش وافر، سخنان سنجيده و منطقي او در فرصت هاي حساس توأم با آن مظلوميت و ستم هاي جانكاهي كه به او وارد آمده است، از او چهره يك شخصيت بي نظير، رزم آور شجاع، جهادگر بي باك و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسيم نموده است كه تا چرخ زمان حركت دارد، تا نسل ها در روي زمين حيات دارند و تا زمين دور خورشيد مي گردد اين چراغ فروزان، نورافكن جهانيان و نسل هاي آينده خواهد بود.





تلاش های حضرت زینب


حضرت زینب‏پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگربیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت، و ضمن این که‏رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت‏حسینی را به خوبی انجام‏داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختی‏ها وناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق دین خود را به‏مکتب و رهبرش ادا کرد


زینب نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که‏قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی‏گرفت، خون حسین پایمال می‏شدو بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد الله علیه السلام به مردم‏اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله وپیش‏تازی زینب کبرا در رسوا نمودن هیئت‏حاکم، و تبلیغ او ازانگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می‏آمدند ونام رسول الله (ص) را نه تنها از مناره‏های مساجد بلکه ازتاریخ، پاک و محو می‏کردند و این بود نیت‏شوم آنان. و زینب با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان وهم‏چنین فریب‏خوردگان زمانش، آن چنان از قیام حسین دفاع کرد که‏تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجودندارد و این نام جاودان و مقدس برای همیشه با عظمت و شموخ‏باید برده شد. زینب در پس آن مصیبت‏بزرگی که «تصغر عندها المصائب‏» آن چنان‏بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر و زندقه‏ایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد وحرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توابین و دیگرحرکت‏های اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار این‏حرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب و قیام مبارکش، هم‏چنان بیرق‏های خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم ازظالم، در سراسر جهان افراشته می‏شود زیرا زینب بود که پیام‏خونین حسین را به تمام نسل‏ها و عصرها رساند.


امام حسین علیه السلام قبل از شهادت سفارش‏های لازم را به‏زینب نمود و پرستاری نهضت را به او واگذار کرد و او را به صبرو بردباری امر نمود و به میدان با قلبی محکم و بی‏هراس ازآینده نهضت، حرکت کرد. زینب نیز پرچم پرافتخار حسین را بر دوش‏گرفت و نگذاشت این پرچم الهی بر زمین افتد و با اقتدار وشهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده در برابر امیر خون آشام کوفه‏و شاه پلید شام لعنة الله علیهما ایستاد و با سخنرانی‏های‏جاودانه‏اش زندگی را در کامشان تلخ ساخت. راستی چه رادمردی است این زن، که با آن همه مصیبت‏های سخت که‏هر یک کوهی را به لرزه درمی‏آورد و انسان را مضطرب و از خودبی‏خبر می‏سازد، در برابر سنگدل‏ترین و تندخوترین و تبهکارترین‏انسان روی زمین، آن سان با کبر و مناعت‏برخورد می‏کند که همه‏را به شگفتی وامی‏دارد.


در مجلس یزید لعنة الله علیه، گفت و گوهای زیادی بین بانوی‏قهرمان کربلا و آن پلید رخ داده که همه‏اش دلالت‏بر عظمت وقهرمانی زینب دارد. نگاهی کوتاه به یک قسمت آن می‏کنیم تایادآور شجاعت فزون از حد زینب باشد. هنگامی که یزید با چوب خود، به دندان‏های مبارک امام حسین علیه‏السلام اشاره می‏کرد و آن اشعار معروف کفرآمیزش را می‏سرود، زنان‏بنی هاشم تاب تحمل این منظره را نداشتند و بی‏اختیار می‏گریستندولی زینب، بی‏آنکه خم به ابرو بیاورد، با کبر و مناعتی‏علی‏وار، بر آن سرکش غدار فریاد زد: «صدق الله یا یزید: ثم کان عاقبة الذین اساءوا السوآی ان‏کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون. ا ظننت‏یا یزید انه‏حین اخذت علینا باطراف الارض و اکناف السماء فاصبحنا نساق‏کما تساق الاساری ان بنا هوانا علی الله و ان بک علیه کرامة‏و توهمت ان هذا لعظیم خطرک فشمخت‏بانفک و نظرت فی عطفیک‏جذلان فرحا، حین رایت الدنیا مستوثقة لک و الامور متسقة علیک‏ان الله امهلک فهو قوله:«و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی‏لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین...» ا تقول: لیت اشیاخی‏ببدر شهدوا! غیر متاثم و لا مستعظم و انت تنکث ثنایاابی عبد الله بمحضرتک؟ و لم لا و قد نکات القرحة و استاصلت‏الشافة باهراقک هذه الدماء الطاهرة، دماء نجوم الارض من آل‏عبد المطلب؟!و لتردن علی الله وشیکا موردهم و عند ذلک تود ان کنت ابکم‏و اعمی. ا یزید و الله ما فریت الا جلدک و لا حززت الا لحمک وسترد علی رسول الله برغمک و لتجدن عترته و لحمته من حوله فی‏حظیرة القدس... و ستعلم انت و من بواک و مکنک من رقاب‏المؤمنین اذا کان الحکم ربنا و الخصم جدنا و جوارحک شاهدة علیک‏فانظر اینا شر مکانا و اضعف جندا.» ای یزید! آیا گمان کردی‏که چون بر ما سخت گرفتی و اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ماتنگ کردی و سرانجام ما را مانند اسیران به این طرف و آن طرف‏کشاندی از این است که ما نزد خدایمان خوار گشته‏ایم و یا تو رادر پیش خدا قدر و منزلتی هست؟ و یا پنداشتی که این بزرگی مقام‏تو است؟! لذا چون دنیا را به کام خویش یافتی و کارها را وفق‏مراد خود دیدی با تکبر باد در دماغ افکندی و شادمان و مسرور،نگران آرزوهای خود شدی؟! بدان که اگر خدا به تو مهلت داده است‏از این جهت است که خود می‏فرماید:«آنان که کافر شده‏اند گمان نکنند که اگر مهلتی به آن‏ها دادیم‏به سود آنان است، بلکه به آن‏ها مهلت می‏دهیم تا بیش‏تر به گناه‏روی آورند و سرانجام عذابی دردناک و خوارکننده در انتظارشان‏خواهد بود.» آیا باز آرزو می‏کنی که: ای کاش نیاکان ما که دربدر کشته شدند، این جریانات را می‏دیدند!! بی آن که خود راگناهکار بدانی و یا گناه خویش را بزرگ شماری و اینک باچوبدستی خود بر دندان‏های امام حسین می‏زنی؟! حق داری! زیرا باریختن خون‏های پاک و مطهر این ستارگان روی زمین، عقده دل پلیدت‏گشوده می‏شود و نهال غمت ریشه‏کن می‏گردد! مطمئن باش تو نیز به‏زودی در پیشگاه خدای متعال بازگشت‏خواهی نمود و در آن جا است‏که آرزو خواهی کرد ای کاش در دنیا لال و کور بودی. ای یزید! به خدا سوگند! جز پوست‏خود نشکافتی و جز گوشت‏خودقطع نکردی و بر خلاف میل خود، به زودی نزد رسول خدا بازخواهی‏گشت و اهل بیت و پاره‏های تنش را در حظیرة القدس در کنارش باعزت و احترام خواهی یافت... و به زودی تو و آن کس که تو را برکرسی نشاند و بر گردن مؤمنین مسلط کرد، خواهید دانست کدام یک‏از ما بدکارتر و از حیث لشکریان ناتوان‏تریم، در آن روزی که‏داور خداست و خصم تو جد ما است و اعضا و جوارحت علیه تو گواهی‏خواهند داد. و اگر چه در این دنیا ما را به غنیمت گرفتی ولی‏به زودی غرامت‏خویش را از تو باز خواهیم ستاند. در تاریخ آمده است که پس از این سخنان شجاعانه زینب، چنان‏یزید و اطرافیانش زبون و حیرت‏زده گشتند که تا مدتی بی‏حرکت‏ماندند و یک خاموشی مرگ‏زا بر مجلس یزید حکمفرما شد، تو گوئی‏بر سرشان پرندگان نشسته بودند «کان علی رؤوسهم الطیر».




شهادت آن حضرت:


حضرت زينب سلام ا... عليها، شيرزن دشت كربلا سرانجام پس از عمري دفاع از طريق حقه ولايت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى كه به همراه همسر گراميشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسيده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گرديد.



مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد.




جهت خشنودی حضرت زینب(س) سه صلوات بفرستید...



[ بازدید : 58 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 1 خرداد 1394 ] [ 16:02 ] [ شایان ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]